مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

انواع خطاها در ارزشیابی

1.     تمایل حد وسط: معلم در این نوع ارزشیابی تمامی دانش آموزان را در در حد متوسط و میانی می پندارد و معمولاً نمرات دانش آموزان نزدیک به یکدیگر می باشد.

2.     متفاوت با من: معلم تمایلات و خصوصیات خود را معیار قرار داده، به این معنا که دانش آموزانی که دارای رفتارها و خصوصیاتی مشابه و یا متفاوت با رفتارهای معلم دارند، نمرات بهتر و یا ضعیف تری دریافت می کنند.

3.     تأثیر هاله ای: در این نوع خطا ارزشیاب یک ویژگی دانش آموز را به سایر ویژگی های او تعمیم می دهد. مثلاً اگر دانش آموز منضبط نباشد این ویژگی را در نمره نیز منعکس می کند.

4.     تأثیر اولیه: تمایل به ارزیابی افراد بر اساس تأثیر انجام شده در برخورد اول و نه بر اساس تحلیل عملکرد وی در طول دوره ارزشیابی. در خیلی مواقع اولین برخورد تصوری را در ذهن ارزشیاب ایجاد می کند که در نتیجه ارزشیابی تأثیر می گذارد.

5.     خطای آسان گیری: تمایل به ارزیابی دانش آموزان در سطح خوب و عالی. در چنین مواقعی معلمان تمایل دارند نمرات خوبی به دانش آموزان بدهند.

6.     خطای فرد به فرد: تمایل به مقایسه دانش آموزان با همدیگر به جای مقایسه تک تک آنها بر اساس معیارهای مشخص کاری.

7.     خطای تازه نگری: تمایل به انجام عمل ارزیابی بر اساس آخرین رفتارهای مشاهده شده و نه بر اساس ارزیابی کل رفتارهای فرد در طول مدت ارزیابی. مثلاً اگر دانش آموزی در تمام جلسات درسی آماده و حاضر در کلاس باشد ولی بدلیل 2 جلسه غیبت در جلسات آخر نمره کم دریافت می کند، معلم رفتار اخیر دانش آموز را مد نظر قرار داده است.

8.     مثل من: تمایل به ارزیابی کسانی که بیشتر به فرد ارزیاب ارزیاب در سطح عالی شبیه هستند. گاهی معلمان به دانش آموزانی که شباهت زیادی از جهات مختلف دارند نمره بهتری می دهند.

9.     مجموع پاسخ ها: تمایل به ارزیابی افراد در مورد تمام خصوصیات به طور یکسان به جای اینکه خصوصیات آنها بطور تک تک مورد ارزیابی و درجه بندی قرار گیرند. گاهی معلمان چون شاگرد اکثر تکالیفش را بخوبی انجام می دهند نقاط ضعفشان را نادیده می گیرند و به آنها نمرات خوبی میدهند.

10. تأثیر اضافی: تمایل به ارزیابی افراد بر اساس ارزیابی های گذشته آنها به جای کارکرد فعلی آنها.

11. خطای مربوط به سخت گیری: تمایل به سخت گیری بیش از حد در ارزیابی دانش آموزان. گاهی معلمان بدون هیچ گونه نرمش و یا ترفیقی از دانش آموزان ارزشیابی به عمل می اورد.

نحوه کلاس داری

نوشته حاظر تجربه ی یکی از دوستان خوبم پیرامون نحوه کلاس داری و تدریس می باشد  که در کلاس آنها را مطرح کردند، (البته هم اکنون دانشجوی دکتری و ریاست یکی از دانشگاهای آزاد اسلامی را بر عهده دارند) که برای من جالب بود و در اینجا به بخشی از آنها اشاره کرده ام. امیدوارم مطالب ذیل برای دوستانی که مدرس هستند یا علاقه مند به تدریس می باشند مثمر ثمر باشد و در صورت داشتن نظر یا انتقادی مطرح فرمایند.

1.     معلم قبل از هرچیزی باید اهمیت و رسالت شغل شریف معلمی را بداند. شغل معلمی آنقدر اهمیت دارد که حضرت علی(ع) می فرمایند: اگر کسی به من کلمه ای بیاموزد مرا بنده خود کرده.

2.     در کار معلمی «اخلاص» داشته باشید. یعنی برای خدا کار کنید.

3.     کار خود را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کنید.

4.     معلم باید دارای ظاهری آراسته و لباسی در شأن معلمی داشته باشد. چون می تواند بهترین الگو برای دانش آموزان باشد.

5.     جلسه اول جلسه سرنوشت است. و باید تا حد زیادی مواظب برخورد و رفتار خود باشیم.

6.     معلم باید ساده گو باشد. ساده گویی با سست گویی فرق می کند؛ معلم نباید سست گو باشد.

7.     برقراری نظم بسیار حائز اهمیت است. چون بدون وجود نظم نه تنها یادگیری بخوبی ایجاد نمی شود بلکه باعث اغتشاش در کلاس می شود.

8.     خوش خطی. معلم باید دارای خطی خوش و خوانا باشد.

9.     داشتن مدیریت زمان. الف) نکات مهم سعی شود در ابتدای شروع کلاس بیان شود چونکه دانش آموزان هم دل می دهند، هم گوش فرا میدهند. ب) نکاتی با اهمیت کمتر در نیمه زمان کلاس مطرح شود. چونکه دانش آموزان گوش فرا می دهند اما دل نمی دهند. ج)کم اهمیت ترین مطالب را در  وقت انتهای کلاس مطرح کنند چونکه دانش آموزان ممکن است نه گوش فرا دهند و نه دل به درس بدهند.

10. نصیحت در زمان و مکان مناسب و با زبانی ملایم به دانش آموزان داده شود.

مواردی که باید در هنگام وارد شدن به کلاس رعایت کنیم:

11. اول کلاس مطالب گذشته را از دانش آموزان بپرسیم که این سه حسن دارد: (1) مرور درس گذشته، (2) دانش آموزان با آمادگی سرگلاس حاضر می شند، (4) باعت فهم بهتر درس جدید می شود.

12. ذگر نکته ها، ضرب المثل ها در کلاس خالی از لطف نخواهد بود.

13. حرف خنده‌دار باید متناسب با نوع کلاس باشد.

14. سر کلاس بلند صحبت کنید.

15. درصورت عدم توانایی در پاسخ به سوال دانش آموزان با صراحت بگویید «بلد نیستم». دانش آموزان صراحت را دوست دارند.

16. بیشتر تشویق کنید و کمتر تنبیه.

17. اگر مجبور به تنبیه شدید «عدالت» رعایت شود و حتی المقدور در جمع نباشد.

18. سرکلاس وقت تلف نکنید. از وقت نهایت استفاده را ببرید.

19. کم گویی نکنید وگرنه مصداق آیه «ویل للمطففین» می شوید. فشرده گویی هم نکنید.

20. در کلاس وارد مسایل سیاسی نشوید.

21. تکه کلام نداشته باشید.

22. کلمات را درست تلفظ کنید. و همواره به اخبار گوش فرا دهید و یا روزنامه بخوانید و دارای اطلاعات عمومی باشد.

23. سریع صحبت نکنید.

24. در مورد هر مسئله ای در سر کلاس صحبت نکنید.(مثلاً ازدواج موقت).

25. نکات مهم را روی تابلو بنویسید. و سعی کنید که تحرک داشته  و در یک جا ننشینید.

26. تبعیض قایل نشوید حتی در نگاه کردن.

27. با دانش آموزان حدالامکان شوخی نکنید.

28. به قومیت ها احترام بگذارید. در برخی مناطق روی بعضی مسایل حساس هستند، و سعی کنید پیرامون آن مسایل صحبت نکنید.

29. در هنگام امتحانات سعی شود برای دانش آموزان متوسط کلاس سوال طرح کنیم . و از همه جای کتاب سوال بدهیم.

30. ارزش نمره منطقی باشد.

31. هنگام تصحیح اوراق، نهایت دقت را مبذول داشته که حقی از کسی ضایع نشود.

سرمایه انسانی

در گذشته هرگاه بحث توسعه به میان می آمد، بی‌درنگ توجه به امر پس انداز و انباشت سرمایه معطوف می گشت. در آن زمان، انسان ها را به صورت اعضاء ارتش ذخیره کار، و یا عرضه نامحدود نیروی کار به شمار می آوردند. در این چارچوب، همه افراد از نظر قابلیت ها و صلاحیت های فردی هم وزن و مشابه قلمداد می‌شدند، و تفاوت کیفی بین آنها از اهمیت کمتری برخوردار بود.

در واقع بعد از جنگ دوم جهانی، و در دوره بازسازی و نوسازی کشورها، زمانی که جوامع نیازمند نیروی کار با کیفیت، توانا و فرهیخته بودند،«نظریه سرمایه انسانی» مجدداً مطرح و با قدرت توسعه یافت. در این زمان همه کشورها در اندیشه توسعه و در فکر تسریع آهنگ رشد اقتصادی خود بودند، و در این هنگام بود که بیش ار پیش، مشخص گردید که رشد اقتصادی بیشتر، نیازمند نیروی کار، ماهر و متخصص است. در این سالهاست که تحصیلات نیروی کار از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود. امروزه، سرمایه انسانی در کنار سرمایه فیزیکی یکی از عوامل اساسی تولید به حساب می آید.

مطالعات متعدد مؤید این واقعیت است که جوامعی توسعه می یابند، که علاوه بر منابع و ذخایر طبیعی، و سرمایه های مادی و فیزیکی، از منابع انسانی قابل توجهی برخوردار باشند، در واقع در این سال‌ها کشورهای به رشد بیشتر اقتصادی نایل آمده‌اند که نیروی کار تحصیل کرده، ماهر، با کفایت، و در یک کلام از «سرمایه انسانی» کافی و مناسب بهره‌مند بوده اند.

سرمایه انسانی یک مفهوم کاملاً اقتصادی است. در حقیقت خصوصیات کیفی انسان نوعی «سرمایه» است. زیرا این خصوصیات در پرتو دانش، توانایی های انسان را توسعه می بخشد، و می تواند  به صورت منبع درآمد‌های بیشتر، و یا رضایت خاطر فراوان‌تر در آینده درآید. چنین سرمایه ای «انسانی» است، چرا که جزئی از اجزاء انسان را تشکیل می دهد، با وی رشد می کند و با فوت او از میان می رود.

سرمایه‌گذاری در کیفیت نیروی انسانی، موجب بارور شدن استعدادها، خلاقیت‌ها و ظرفیت تولید افراد را در جامعه افزون به صورت عامل مهمی در رشد اقتصادی جوامع گوناگون قلمداد می شود.

سرمایه انسانی، «ارتقاء و بهبود ظرفیت تولیدی افراد» را مورد  مطالعه قرار می دهد. سرمایه انسانی مکمل سرمایه‌های فیزیکی است، و همانند سرمایه‌های فیزیکی بهره‌وری تولید را افزایش می دهد. اهمیت آثار غیر پولی آموزش در سرمایه انسانی اخیراً مورد توجه بسیاری از اقتصاد دانان قرار گرفته، و از جمله میلتون فریدمن آن را «سرمایه مصرفی انسانی» نامیده است. بدین مفهوم که افراد، با سرمایه گذاری در خود، ظرفیت کسب مطلوبیت را در آینده افزایش می دهند. برای مثال، کسانی که خواندن و نوشتن می آموزند، و یا افرادی که نواختن یکی از آلات موسیقی را تعلیم می بینند در حقیقت ظرفیت کسب مطلوبیت خود را در آینده افزایش می دهند، و با این آموزش ها از سرمایه گذاری انجام شده بیشتر و بیشتر لذت خواهند برد.

سرمایه انسانی از طریق ایجاد زمینه‌های تغییر و تحول،  افزایش بازدهی تولید، تسریع آهنگ رشد اقتصادی و بهینه سازی سرمایه‌های مادی و فیزیکی باعث توسعه در جامعه می شود. متداول ترین انواع سرمایه گذاری در سرمایه انسانی عبارتند از:

1.     دبستان، راهنمایی، دبیرستان، مدارس فنی و حرفه‌ای و تحصیلات عالی؛

2.     آموزش قبل از مدرسه؛

3.     مهاجرت برای مشاغل و درآمدهای بالاتر؛

4.     آموزشهای بعد از دانشگاه و فارغ‌التحصیلی؛

5.     مراقبت از تندرستی و بهداشت عمومی؛

6.     بدست آوردن اطلاعات کافی از عرضه و تقاضای کار و خدمات.

 سرمایه انسانی به ظرفیت‌ها، مهارت‌ها، و توانایی‌های گفته می شود که فرد دریافت و یا تحصیل می کند. از آنجا که استهلاک این نوع سرمایه کمتر از سرمایه مادی و ماشین آلات می باشد و از آنجا که سرمایه انسانی قابلیت تطبیق بیشتری برای فرصت‌های قابل تغییر دارد، هرگونه سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی بازده طولانی‌تر و افق روشن تری را نوید می دهد. از طرفی ناگفته پیداست که سرمایه مادی و سرمایه انسانی دو عامل مکمل در تولید می باشند، و هر نوع عدم هماهنگی‌ در انباشت و تشکیل این سرمایه‌ها سبب می شود که در آینده ناهماهنگی‌های یبشتری در مسیر توسعه فراهم آید. اکنون که نیاز به بازسازی و نوسازی جامعه از هر زمان دیگری بیشتر احساس می گردد، عنایت به تشکیل سرمایه انسانی و کاربرد وسیع این سرمایه‌ها قویاً توصیه می شود.

 

منبع:

عمادزاده، مصطفی.(1382).اقتصاد آموزش و پرورش. اصفهان: انتشارات جهات دانشگاهی واحد اصفهان.

ادامه مطلب ...