مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

سوالات دکتری تخصصی(Ph.D) مدیریت آموزش عالی سال 1386

سوالاتی زیر مربوط به دوره ی دکتری تخصصی (Ph.D) دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1386 می باشد. هدف از آوردن این سوالات در وبلاگم آشنایی دوستان با سوالات بود. و چون متن مربوط به درس زبان تخصصی انگلیسی زیاد بود از نوشتن آن خودداری کردم. البته باید گفت که در درس زبان انگلیسی (ضریب 3)، از داوطلبین فقط ترجمه متون انگلیسی به فارسی خواسته می شود. از اینرو باید توجه داشت که داوطلبین باید در حد قابل قبولی در درس زبان نمره بیاورند، چون در غیر این صورت ادرصد قبولیشان به صفر!! نزدیک می‌شود: 

سوالات درس برنامه ریزی در آموزش عالی: (ضریب 2)

1.     عوامل و نیروهای تغییر در امر برنامه ریزی در آموزش عالی کدامند؟ این عوامل و نیروها را نام برده و آثار آنرا در امر برنامه ریزی آموزش عالی تحلیل نمائید؟

2.     چگونه و با چه سازوکارهایی می توان توازن و تعادل مابین پدیده جهانی شدن، بومی شدن و انفرادی شدن در امر برنامه ریزی آموزش عالی را برقرار کرد؟ حداقل 4 سازوکار را تبیین و تحلیل نمائید؟

3.     سطوح، دامنه، متغییرهای متمایز کننده و مدل های مناسب برنامه ریزی در آموزش عالی را تبیین و تحلیل نمائید؟

سوالات درس آمار و روش تحقیق: (ضریب2)

1.     در سالهای اخیر برای ارزشیابی گروههای آموزشی از الگوی ارزشیابی درونی استفاده می شود. هدف و مراحل اجرای این الگو را شرح دهید؟

2.     ملاکهای ارزشیابی پرسشنامه را شرح دهید و نقش هر یک را در پژوهش شرح دهید؟

3.     شرطی که در پژوهش رعایت آن موجب بالا بردن قابلیت تعمیم پذیری یافته های پژوهش می شود را شرح دهید؟

4.     چنانچه قصد داشته باشیم تأثیر نمرات نوعی را در محاسبه پراکندگی یک توزیع حذف کنیم چه نوع شاخصی مناسب ترین است. این شاخص را تعریف کنید و مراحل محاسبه آنرا شرح دهید؟

5.     متغییرهای مشتبه کننده را تعریف کنید و انواع آنرا نام ببرید؟

سوالات درس نظریه های پیشرفته سازمان و مدیریت در آموزش عالی: (ضریب 3)

سوال اول:

الف: سازمانهای کلاسیک(سنتی) و سازمانهای مدرن(نوظهور) را مقایسه کنید و نقاط افتراق و اشتراک آنها را در یک جدول تنظیم کنید؟

ب:سازمانهای آموزش عالی کشور را با توجه به ویژگیهای فوق چگونه ارزیابی می کنید؟

ج: برای ارتقای آنها چه استراتژیها و ساز و کارهایی پیشنهاد می کنید؟

سوال دوم: از نظریه های هوش چندگانه چگونه می توان در نظام مدیریت آموزش عالی بهره برد؟ تحلیل خود را در یک جدول تنظیم کنید؟

سوال سوم:

الف: فرهنگ سازمانی سنتی و نوظهور را از نظر تئوریکی مقایسه کنید؟

ب: برای گذر از فرهنگ سنتی به فرهنگ نوظهور در دانشگاهها چه سازوکارهایی را پیشنهاد می کنید؟

سوالات درس فلسفه مدیریت آموزش عالی: (ضریب 1)

1.     نقش هر یک از مباحث متافیزیک و معرفت شناسی مکاتب فلسفی ایده آلیسم و پراگماتیسم را در تعیین رسالت، هدفها، و روشهای آموزش آموزش عالی را تحلیل نمائید؟

2.     تأثیر بینش فلسفی مدیران آموزش عالی را در مواجه با مسایل منابع انسانی و اداری را تحلیل کنید؟

3.     نقش تفکر فلسفی در تعیین عناوین و موضوعهای پژوهشی در آموزش عالی را تحلیل کنید؟

سوالات درس تحلیل رفتار سازمانی و روابط انسانی در آموزش عالی: (ضریب 1)

1.     چگونه می توان رفتارهای سازمانی موثر و کارآمد را در یک موسسه آموزش عالی تشخیص داد؟ روشهای ارزیابی خود را در این زمینه تبیین و تشریح نمائید؟

2.     یک دانشگاه معنوی(اسلامی) چیست؟

(1-2)- چه تفاوتهائی و چه تشابهاتی میان این نوع دانشگاه و دانشگاههای معمول، از نظر ساختار روابط انسانی، وجود دارد؟

(2-2)- با چه سازوکارهایی(مکانیزمهایی) می توان روابط انسانی در دانشگاههای معمول را در جهت ایجاد یک دانشگاه معنوی (اسلامی) تغییر داد؟

سطوح برنامه ریزی استراتژیک

هدف از برنامه ریزی ایجاد آینده ای بهتر و بارورتر است. برنامه ریزی بر پایه نتایج قابل اندازه‌گیری و با ارزش استوار است. انواع گوناگون برنامه ریزی بر مبنای حوزه عمل و افراد پوشش شامل افراد ذی ربط و ذی علاقه اصلی(فرد،سازمان،جامعه) به عنوان افراد ذی نفع نتایج حاصل از آن، مشخص می شود. سه سطح برنامه ریزی استراتژیک بر این مبنا معرفی شده است که عبارتند از:

خرد:                   فرد یا گروه کوچک درون سازمان؛

کلان:                  سازمان

فراسوی کلان:      جامعه

نتایج حاصل از سطح خرد تشکیل دهنده نتایج حاصل از سطح کلان است. همچنین نتایج و پیامدهای حاصل از سطوح خرد و کلان، نتایج سطح فراسوی کلان را تشکیل می دهند. بدون توجه به این که ما در کدام سطح وارد می شویم؛ نتایج عمل ما برروی کل نظام آموزشی تأثیر می گذارد.

سیاست گذاری و تصمیم گیری برای هر یک از سطوح خرد یا کلان برروی هر سه سطح اثر می گذارد. شکل زیر رابطه میان سطح های برنامه ریزی استراتژیک را نشان می دهد. و این که چه کسی به عنوان متقاضی اصلی/ذی نفع منظور شده است. 

                                        

برنامه ریزی خرد(Micro Planning): برنامه ریزی که بر مبنای آن نگاه از درون سازمان به جامعه است. جایی که یادگیرندگان فارغ التحصیل می شوند و شهروندان زندگی و کار می کنند.

برنامه ریزی کلان(Macro Planning): برنامه ریزیی که متقاضی و ذی نفع اصلی در آن سازمان است.

برنامه ریزی فراسوی کلا(Mega Planning): برنامه ریزیی که در آن متقاضی و ذی نفع اصلی جامعه و جامعه ی محلی است. 


منبع: 

کافمن، راجر.هرمن،جری.(1387).برنامه ریزی استراتژیک در نظام آموزشی. ترجمه: فریده مشایخ و عباس بازرگان. تهران: انتشارات مدرسه.

ادامه مطلب ...

انواع خطاها در ارزشیابی

1.     تمایل حد وسط: معلم در این نوع ارزشیابی تمامی دانش آموزان را در در حد متوسط و میانی می پندارد و معمولاً نمرات دانش آموزان نزدیک به یکدیگر می باشد.

2.     متفاوت با من: معلم تمایلات و خصوصیات خود را معیار قرار داده، به این معنا که دانش آموزانی که دارای رفتارها و خصوصیاتی مشابه و یا متفاوت با رفتارهای معلم دارند، نمرات بهتر و یا ضعیف تری دریافت می کنند.

3.     تأثیر هاله ای: در این نوع خطا ارزشیاب یک ویژگی دانش آموز را به سایر ویژگی های او تعمیم می دهد. مثلاً اگر دانش آموز منضبط نباشد این ویژگی را در نمره نیز منعکس می کند.

4.     تأثیر اولیه: تمایل به ارزیابی افراد بر اساس تأثیر انجام شده در برخورد اول و نه بر اساس تحلیل عملکرد وی در طول دوره ارزشیابی. در خیلی مواقع اولین برخورد تصوری را در ذهن ارزشیاب ایجاد می کند که در نتیجه ارزشیابی تأثیر می گذارد.

5.     خطای آسان گیری: تمایل به ارزیابی دانش آموزان در سطح خوب و عالی. در چنین مواقعی معلمان تمایل دارند نمرات خوبی به دانش آموزان بدهند.

6.     خطای فرد به فرد: تمایل به مقایسه دانش آموزان با همدیگر به جای مقایسه تک تک آنها بر اساس معیارهای مشخص کاری.

7.     خطای تازه نگری: تمایل به انجام عمل ارزیابی بر اساس آخرین رفتارهای مشاهده شده و نه بر اساس ارزیابی کل رفتارهای فرد در طول مدت ارزیابی. مثلاً اگر دانش آموزی در تمام جلسات درسی آماده و حاضر در کلاس باشد ولی بدلیل 2 جلسه غیبت در جلسات آخر نمره کم دریافت می کند، معلم رفتار اخیر دانش آموز را مد نظر قرار داده است.

8.     مثل من: تمایل به ارزیابی کسانی که بیشتر به فرد ارزیاب ارزیاب در سطح عالی شبیه هستند. گاهی معلمان به دانش آموزانی که شباهت زیادی از جهات مختلف دارند نمره بهتری می دهند.

9.     مجموع پاسخ ها: تمایل به ارزیابی افراد در مورد تمام خصوصیات به طور یکسان به جای اینکه خصوصیات آنها بطور تک تک مورد ارزیابی و درجه بندی قرار گیرند. گاهی معلمان چون شاگرد اکثر تکالیفش را بخوبی انجام می دهند نقاط ضعفشان را نادیده می گیرند و به آنها نمرات خوبی میدهند.

10. تأثیر اضافی: تمایل به ارزیابی افراد بر اساس ارزیابی های گذشته آنها به جای کارکرد فعلی آنها.

11. خطای مربوط به سخت گیری: تمایل به سخت گیری بیش از حد در ارزیابی دانش آموزان. گاهی معلمان بدون هیچ گونه نرمش و یا ترفیقی از دانش آموزان ارزشیابی به عمل می اورد.