مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

تعریف، مفاهیم اساسی و اصول بودجه

 

تعریف،  مفاهیم اساسی و اصول بودجه

ایوب موحدزاده

پاییز 1387 

در این مقاله فلسفه وجودی بودجه، تاریخچه و تعریف بودجه و همچنین اصول بودجه شامل اصل سالانه بودن بودجه، اصل تعادل بودجه، اصل وحدت بودجه، اصل کاملیت یا جامعیت بودجه، اصل شاملیت یا تفصیل بودجه، اصل تخصیص و عدم تخصیص بودجه، اصل انعطاف پذیری، اصل تحدیدی بودن هزینه ها، اصل تخمینی بودن درآمدها، اصل تنظیم بودجه بر مبنای عملیات، اصل تقدم درآمد بر مخارج، اصل تفکیک هزینه های مستمر از غیر مستمر شرح داده می شود.

مقدمه

چون مفهوم بودجه از آغاز پیدایشش تاکنون تغییر و تحول بسیار یافته است از این رو تعریف جامعی که در برگیرنده تمام مفاهیم آن در دوره های گذشته و زمان حال باشد کار دشواری است. دیدگاهها، نظریه ها و تعاریف زمانمند و مکانمنداند. و به همین خاطر در زمان ها و مکان های متفاوت تعاریف متفاوتی ارائه شده است. اگر نظام بودجه ریزی کشور را به ساختمانی تشبیه نماییم، اصول بودجه فونداسیون و اسکلت آن محسوب می شود و هر چه بر مبنای اصول علمی و منطق اقتصادی استوارتر باشد قطعاً نتایج مطلوب تری به دنبال خواهد داشت. اصول بودجه در ایران نشأت گرفته از قانون اساسی، قانون محاسبات عمومی، قانون برنامه و بودجه و دیدگاههای صاحبنظران و کارشناسان اقتصادی می باشد[4]. در این مقاله ابتدا به اصطلاحات بودجه و سپس تعاریف مهم آن پرداخته و در نهایت  به اصول مهم بودجه اشاره می شود.  

جهت مشاهده کامل مقاله به سایت های ذیر مراجعه فرمایید:


فارس نیوز

.......

راهکار مدیریت



سیر تحول مقالات علمی و انواع آن

مجله‌ها (Journal) تقریباً مترادف با نشریه های ادواری(Periodicals) هستند. اما اصطلاح Journal بیشتر درباره نشریات تخصصی تر بکار برده می شود. غرض از Journal که از یک قرن و نیم پیش ماهیت مجله‌های علمی را تعیین کرد، این بود که ضمن نتیجه خاص به علوم طبیعی و مهندسی گزارش هایی درباره همه نوشه های علمی، ادبیات و هنر انتشار دهد. در آن زمان شیوه معمول معرفی کتاب، نقل قول مستقیم و انتخاب قطعاتی از بین آن بود. اوایل، شرح وقایع علمی در مرتبه دوم اهمیت داشت. رفته رفته گفتگو از تجربه های تازه در علوم طبیعی و کشف پدیده های نو در طبیعت جای بیشتری را به خود اختصاص داد.  به بیانی دیگر مقالات موجود در مجلات اولیه، توصیفی و گزارشی از عملکرد ها و مشاهدات بودند. اما با گسترش  و پیشرفت علوم و تکنولوژی در دو قرن گذشته، مقالات علمی نیز به موازات آن بسیار پیچیده شدند و در نتیجه، منجر به خلق استانداردهایی در مورد نظم و ساختمان مقالات در مجلات علمی، خصوصاً در قرن بیستم، گردید.

امروزه مقاله های مجله های علمی منبع عمده اطلاعات علمی هستند و در میان سایر مدارک علمی منزلتی خاص دارند. بطور کلی مقاله‌هایی که در مجلات به چاپ می‌رسند دقیق ترن وسیله موجود برای انتقال اطلاعات علمی هستند.

 در مقایسه با کتاب، مقاله‌های مجلات با تأخیر کمتری به چاپ می رسند اما کمتر حاوی استنتاج های کلی هستند به همین دلیل به زودی کهنه می‌شوند. میزان کهنگی هم کتاب و هم مقاله به میزان رشد دانش در هر رشته علمی بستگی دارد.

مجلات علمی به عنوان یکی از ابزار های اطلاع رسانی علمی  و بارور ساز صنعت محسوب می شوند چرا که از یک سو میان مجامع علمی و پژوهشگران ارتباط برقرار  می کنند و از سوی دیگر علم را از بخش های دانشگاهی  و تحقیقاتی به حوزه صنعت و تولید انتقال می‌دهند. و این ویژگی  برجسته، یعنی برقراری تعامل بین موسسات نرم افزاری (تولید کنندگان فکر و دانش) و موسسات سخت افزاری (تولیدکنندگان کالا) ضرورت توجه بویژه به آنها را مضاعف می نماید.

انواع مقالات

 گروه بندی مقاله های مجلات ممکن است از دو دیدگاه متفاوت صورت گیرد:

الف) از لحاظ طول نوشته؛ ب) از لحاظ نوع داده ها و چگونگی تدوین.

الف)در مورد طول نوشته نخستین پرسشی که به ذهن می رسد این است که آیا مطالب گرد آمده برای تدوین مقاله ای طولانی همراه با بحث و جزئیات، مناسب است یا تنها می توان گزارش کوتاهی از نتایج به دست آمده فراهم کرد. از سوی دیگر، با توجه به ویژگی ها و اهداف مجله مورد نظر آیا شرایط به گونه ای است که می بایست گزارش کامل بررسی را برای آن فرستاد، یا باید مقاله ای از ان استخراج کرد، یا در حد یادداشت ارتباطی(Communication Note) کفایت می کند. شرایط رشته موضوعی نویسنده نیز در این امر دخیل است.

ب)  گروه بندی دیگری که مبتنی بر وضع داده‌های بررسی است مقاله های مجلات را به انواع: 1) مقاله تحقیقی، 2) مقاله تحلیلی، 3) مقاله گردآوری و 4) مقاله مروری تقسیم کرد.

مقاله تحقیقی: به مقاله ای گفته می شود که برخاسته از پژوهش نوینی باشد که محقق خود انجام  داده و متکی بر یافته های دیگران نیست.

مقاله تحلیلی: یا نظری. مقاله ای است که مولف با استفاده از منابع تحقیقی پیشین نظریه خاصی را در حوزه کار خود مطرح می کند. در چنین مقاله ای، معمولاً مولف نظریه ای نوین عرضه می کند ممکن است نویسنده با نگرشی انتقادی به بحث درباره نظریه های پیشین بپردازد در این صورت، مولف نظریه های موجود را مورد تحلیل قرار می دهد و با استدلال و بهره گیری از شواهد، برتری نظریه ای بر نظریه‌های دیگر نشان می دهد.

مقالع مروری: این نوع مقاله به تحلیل کلان و ارزیابی انتقادی نوشته هایی می پردازد که قبلاً منتشر شده است. مولف از طریق مقوله بندی، یکپارچه سازی، و ارزشیابی متون منتشر شده پیشین سیر پیشرفت پژوهش‌های جاری  را در جهت روشن کردن مسئله ای مشخص دنبال می کند.

مقاله گردآوری: در این نوع مقاله صرفاً گردآوری و انعکاس نقطه نظرهای مختلف مندرج در نوشته های مرتبط با موضوعی خاص میپردازد و در واقع کار جدیدی را عرضه نمی کند. چنین نوشته ای را نمی توان در واقع یکی از انواع مستقل مقاله علمی به حساب آورد.

نوع دیگری از مقالات، مقالات دایرةالمعارفی میباشند. این گونه مقالات با مقالات مجلات علمی تفاوت ماهوی دارند، مقاله علمی ممکن است گزارشی باشد از تحقیقی که اصلالتاً به صورت میدانی یا آزمایشگاهی انجام شده و حاصل آن در قالب مقاله ای تحقیقی برای سنجش و نقادی اهل فن در مجله درج گردیده است. در صورتی که مقالات دایرةالمعارفی مبتنی بر اسناد و مدارک و منابعی است که پیشاپیش موجود بوده و مورد جست و جو و بازاریابی قرار گرفته است. به همین دلیل مستند بودن در مقاله دایرةالمعارفی اصیل ترین رکن بشمار می‌رود. 


منبع:

صالحی، کیوان.(1384).درآمدی بر پژوهش نگاری. با نگاهی بر فرآیند ارزیابی مجلات علمی موسسه اطلاعات علمی (ISI). تهران: انتشارات سازمان سنجش آموزش کشور.

ادامه مطلب ...

بت های فرانسیس بیکن

 فرانسیس بیکن در سال 1561 در لندن به دنیا آمد. تا 12 سالگی در خانه آموزش دید. و چون در خانواده‌ای سیاسی متولد شده بود او نیز برای کارهای سیاسی تربیت شد. تحصیلات خود را در رشته حقوق ادامه داد.

او در سال 1617 مهردار سلطنتی و پس از آن رئیس دیوان عالی گردید که پس از پادشاه بالاترین مقام کشور بود. در سال 1621 به دریافت رشوه از دادخواهان، متهم و به دادگاه فراخوانده شد ولی از خود دفاع نکرد و در نتیجه محکوم و از کارهای دولتی برکنار گردید. نویسندگان زندگینامه بیکن نتوانستند این پیشامد را توضیح دهند. بسیاری، آن را نتیجه دسیسه بدخواهان و مخالفان سیاسی او دانسته‌اند.

فرانسیس بیکن تا زمان مرگش(1626) دست از نویسندگی بر نداشت. او با توجه به شرایط فرهنگی زمان خود به این نتیجه رسیده بود که پایبندی به عقاید دیگران، گونه‌ای بـت پرستی است. از این رو نخستین گام در راه درست اندیشیدن، رهاشدن از پیروی کورکورانه است. بدین سان او مانع هایی را که بر سر راهند و آدمی را به کج اندیشی می کشانند، بت نامید و آنها را دست کم به چهار بخش تقسیم کرد: بت قبیله ، بت غار ، بت بازار و بت نمایش.

بت قبیله: عیبها و خطاهایی هستند که از طبیعت آدمی سرچشمه می گیرند. خطاهای که سرچشمه آنها به مُثُل، در تبار و نژاد آدمی است و از این رو میان همگان مشترک است.

بت غار: مانع‌های است که از دلبستگی‌های آدمی بر می خیزند. بیکن با یادآوری سخن هراکلیتوس(Heraclitus ) که گفته بود انسان‌ها بهنگام بیداری جهان مشترکی دارند ولی بهنگام خواب هر یک به جهان ویژه خود رو می کنند، می گوید دلبستگی شخصی زمینه ی رو کردن هر یک از آدمیان به جهان ویژه خویش است. شاید مثالی را که بشود برای این بت مطرح کرد توجه به تمایلات غریزی و مادی بشر است.

بت بازار:  بتهای بازار واژه‌های نادقیق و یا فریبنده ای است که آدمی را نادانسته به بیراهه می برند. بهترین مثالی را برای این بت می توان آورد «گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» باشد. و ممکن است خیلی ها بخاطر همین ضرب‌المثل گول خورده‌اند. ضرب المثل‌های که بین همگان مشترک است، یا بعبارت دیگر حکومت کلمات بر عقل انسان می باشد.

بت نمایش: نظریه و عقایدی هستند که چون با آب و تاب بسیار و با حالتی تبلیغی بر صحنه آورده شوند و تماشاگران شیفته آنها گردیدند، دیگر جایی برای شک کردن، سنجیدن و اندیشیدن باقی نمی‌گذارند. بیکن فلسفه ارسطوی را، از این گونه بت ها می داند. چونکه بدون توجه کردن به طبیعت از طریق بحث و جدل(دیالکتیک) می خواستند به شناخت جهان برسند. اما چنین نبود.

فرانسیس  بیکن اولین فیلسوفی بود که معتقد بود  انسان باید از تبعیت دیگران (بت) برهد و به اندیشیدن رو کند. تلاش او با کار دوران ساز دکارت( پدر فلسفه نو) به اوج خود رسید.