مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

در زندگیتان کوسه ای بیندازید؟

ژاپنی ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آبهای اطراف ژاپن سالهاست که جوابگوی نیاز تمام مشتریان نیست. بنابراین برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن قایقهای ماهی گیری بزرگتر شدند و مسافت های دورتری را پیمودند.

ماهی گیران هرچه مسافت طولانی تری را طی می کردند به همان میزان آوردن ماهی تازه بیشتر طول می کشید. اگر بازگشت بیش از چند روز طول می کشید ماهی ها دیگر تازه نبودند و ژاپنی ها مزه این ماهی را دوست نداشتند. برای حل این مسئله، شرکت های ماهی گیری فریزرهای در قایق هایشان تعبیه کردند. آنها ماهی ها را می گرفتند و آنها را روی دریا منجمد می کردند. فریزر این امکان را برای قایق ها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتر بروند و مدت زمانی طولانی تری را  روی آب بمانند. اما ژاپنی ها تفاوت مزه ماهی تازه و منجمد را متوجه شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست نداشتند. بنابراین شرکت های ماهی گیری مخزن هایی را در قایق ها کار گذاشتند و ماهی ها را در مخازن آب نگهداری می کردند. ماهی ها پس از کمی تقلا آرام می شدند و حرکت نمی کردند. آنها خسته و بی رمق، اما زنده بودند.

متأسفانه ژاپنی ها هنوز هم می توانستند تفاوت مزه را تشخیص دهند. زیرا ماهی ها روزها  حرکت نکرده و مزه ماهی تازه را از دست داده بودند. باز هم ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می دادند. پس شرکت های ماهی گیری بگونه ای باید این مسئله را حل می کردند. آنها چطور توانستند ماهی تازه بگیرند؟

اگر شما مشاور صنایع ماهی گیری بودید چه پیشنهاد می دادید؟...

چطور ژاپنی ها ماهی ها را تازه نگه میدارند؟

 برای تازه نگه داشتن ماهی، شرکت های ماهی گیری ژاپن هنوز هم از مخازن نهگداری ماهی در قایق استفاده می کنند اما حالا آنها  یک کوسه کوچک به داخل هر مخزن می اندازند. کوسه چند تایی ماهی می خورد اما بیشتر ماهی ها با وضعیتی بسیار سرزنده به مقصد می رسند، زیرا ماهی ها تلاش کرده اند.

توصیه:

بشر تنها در مواجهه با محیط چالش انگیز به صورت غریبی پیشرفت می کند، پس:

·         بجای دوری جستن از مشکلات به میان آنها شیرجه بزنید.

·         از بازی لذت ببرید.

·         اگر مشکلات و تلاشهایتان بیش از حد بزرگ و بیشمار هستند تسلیم نشوید، ضعف شما را خسته می کند به جای آن مشکل را تشخیص دهید.

·         عزم بیشتر و دانش بیشتر داشته و کمک بیشتری  دریافت کنید. اگر به اهدافتان دست یافتید اهداف بزرگتری را برای خود تعیین کنید.

·         زمانی که نیاز های خود و خانواده تان را بر طرف کردید برای حل اهداف گروه، جامعه و حتی نوع بشر اقدام کنید.

·         پس از کسب موفقیت آرام نگیرید، شما مهارت هایی دارید که می توانید با آن تغییرات و تفاوت هایی را در دنیا ایجاد کنید.

در مخزن زندگیتان کوسه ای بیندازید و ببینید که واقعاً چقدر می توانید دورتر بروید.

 برای دیدن منابع به ادامه مطلب... رجوع کنید.

ادامه مطلب ...

پارک های تحقیقاتی

توسعه تحقیقات دانشگاهی، یقیناً در گرو تأمین نیازهای مالی، ایجاد ساختارهای پژوهشی لازم و نیز ورود نتایج تحقیقات به جامعه و بهره برداری از آن است. اگر بتوان تأمین بخش عمده ای از نیازهای مالی را به عهده دولت ها دانست، بی شک موضوع ایجاد ساختارهای پژوهشی و نیز ورود نتایج تحقیقات به جامعه(تجاری سازی نتایج تحقیقات) تنها باسازوکارهای مشخص، از طریق برنامه ریزی و اقدامات لازم امکان پذیر می گردد.

 عدم توجه به این مهم باعث می شود نتایج تحقیقات دانشگاهی، امکان راه یافتن به بازار را از دست داده و در نتیجه فضا برای اینگونه تحقیقات به جامعه  به نوبه ی خود موجب عقب ماندن سطح صنعت از علم روز و به طور طبیعی از دانشگاه می شود که به لحاظ شرایط ذاتی همواره همپای علوم روز حرکت می کند و ایجاد این شکاف موجب کاهش روز افزون تقاضای تحقیقات از دانشگاه و عدم امکان تجاری شدن نتایج تحقیقات دانشگاهها می گردد و این دور باطل تکرار شده و هر روزه بر گسترش شکاف بین دانشگاه و صنعت دامن می زند. این مشکل اگرچه در کشور ما بروز و ظهور شدیدتری دارد، امروزه به عنوان یک معضل اساسی در تمامی جوامع بشری مطرح است. ایجاد پارکهای تحقیقاتی را میتوان جدی ترین اقدام بشر طی چند دهه گذشه برای فائق آمدن بر این مشکل برشمرد. توجه به کارکرد پارکهای تحقیقاتی مشخص می کند که چگونه ایجاد این پارکها میتواند موجب توسعه تحقیقات دانشگاهی گردد.

پارکهای تحقیقاتی که با عناوین دیگری همچون پارک فناوری، تکنوپولیس و شهرک تحقیقاتی نیز خوانده می شوند، مجموعه هایی هستند که از طریق فراهم  آوردن و ارائه فضا، تأسیسات زیربنایی، آزمایشگاهها و کارگاههای تحقیقاتی متمرکز و تسهیلات قانونی، عوامل اجتماع واحدها، شرکت ها و مؤسسات تحقیقاتی را در یک فضای متمرکز فراهم می نماید و به عنوان یک ساختار وظیفه تکمیل حلقه تحقیقات را تا تولید به عهده دارند. این گونه پارک ها که در بیشتر موارد در مجاورت دانشگاهها شکل می گیرند، دروازه ارتباطی دانشگاه با جهان بیرون و تسهیل کننده ارتباط تحقیقاتی دانشگاه با صنعت و سایر بخش های اقتصادی تلقی می شود.

پارکهای تحقیقاتی امکان رشد و گسترش سریع واحدهای تحقیقاتی و تکمیل چرخه تحقیقات از دانشگاه ها تا صنایع را فراهم می نماید. و دارای سه هدف عمده می باشد:

·         تکمیل چرخه تحقیقات از دانشگاه تا صنایع و تسریع روند انتقال فناوری؛

·         حمایت از واحدها و شرکتهای تحقیقاتی نوپا و کمک به رشد و موفقیت آنها؛

·         تجاری سازی نتایج تحقیقات.

شکاف بین صنعت و دانشگاه ناشی از عدم برقراری ارتباط بین این دو مجموعه است و در صورت بی توجهی به آن، به نحو روز افزونی این شکاف توسعه می یابد. پارکهای تحقیقاتی به عنوان ابَر ساختاری برای کمک به حذف این شکاف طی چند دهه گذشته در دنیا مطرح شده اند و موفقیت آنها در انجام این وظیفه موجب رشد سریع آنها در نقاط مختلف جهان شده است.

ادامه مطلب ...

اگه درس نمی تونی بخونی، مثل من باش!؟

از بدو تولدم موفق بودم، وگرنه پام به این دنیا نمی رسید. از همون اول کم نیاوردم، با ضربه دکتر چنان گریه ای کردم که فهمید جواب های ، هوی است. هیچ وقت نذاشتم هیچ چیز شکستم بدهد، پی در پی شیر می خوردم و به درد دلم توجه نمی کردم!

این شد که وقتی رفتم مدرسه از هم سن و سال های خودم بلند تر بودم و همه ازم حساب می بردند. هیچ وقت درس نمی خوندم، هر وقت نوبت من می شد که برم پای تخته زنگ می خورد، هر صفحه ای از کتاب رو هم باز می کردم جواب سوالی بود که معلمم از من می پرسید.

این بود که سال دوم، سوم دبیرستان که بودم، معلمم که من را نابغه می دانست منو فرستاد المپیاد ریاضی!! تو المپیاد طلا بردم! آخه ورقه من گم شده بود و یکی از ورقه ها بی اسم بود منم گفتم یادم رفته بود اسممو بنویسم!

بدون کنکور وارد دانشگاه شدم هنوز یک ترم نگذشته بود که توی راهرو دانشگاه یک دسته عینک پیدا کردم، امدم بشکنمش که خانمی سراسیمه خودش رو به من رسوند و این که دسته عینکش رو پیدا کرده بودم حسابی تشکر کرد و گفت: نیازی به صاف کردنش نیست زحمت نکشید این شد که هر وقت چیزی از زمین بر می داشتم، یهو جلوم سبز می شد و از اینکه گمشده اش را پیدا کرده بودم حسابی تشکر می کرد.

بعداً توی دانشگاه پیچید دختر رئیس دانشگاه، عاشق ناجی اش شده، تازه فهمیدم که اون دختر کیه و اون ناجی کیه! یک روز که برای روز معلم برای یکی از استادام گل برده بودم یکی از بچه ها دسته گلم رو از پنجره شوت کرد بیرون، منم سرک کشیدم ببینم کجاست که دیدم افتاده تو بغل اون دختره!

خلاصه این شد ماجرای خواستگاری ما و الان هم استاد شدم! کسی سؤالی نداره؟؟!!

ادامه مطلب ...