مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

تفاوت دانشگاه با سایر سازمان ها

 

        


ویژگی و تفاوت های دانشگاه ها با سایر سازمان ها

تهیه:

ایوب موحدزاده  

خرداد 93


هر سازمانی به دلیل داشتن اهداف، رسالت ها، ساختار و ویژگی های خاص خود، با سایر سازمان ها متمایز می شود. دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی نیز مثل هر سازمانی به طُرق مختلف با سایر سازمان ها تفاوت هایی دارند. در واقع آنچه در ادامه به آن پرداخته می شود ویژگی های خاص دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی است که آنها را متمایز از سایر سازمان ها بویژه سازمان های تجاری و غیر آموزشی می کند.

 

1.  دوگانگی در کنترل: در دانشگاه دو ساختار موازی وجود دارد. یعنی سلسله مراتب مدیریت و ساختار هیأت علمی؛ که هر دو ساختار دارای قدرت می باشند. این دو نوع ساختار هماهنگی و تفویض اختیار متفاوتی را طلب می کند. در دانشگاه ها قدرت فقط در دست رئیس نیست و اختیارات الزاما از سوی مقامات بالاتر پیش بینی نمی شود.

 

2.   نقش رئیس یا مدیریت: در دانشگاه و موسسات آموزش عالی رئیس نقش مستقیمی در حصول اهداف ندارد. بلکه این اعضاء هیأت علمی هستند که مستقیماً با تولیدات در ارتباط هستند. در سازمان های غیر آموزشی بخصوص در سازمان ها و شرکت های تجاری رئیس نقش مستقیمی دارد اما در آموزش عالی رئیس دانشگاه اثرات غیر مستقیم دارد.

 

3.   رسالت و اهداف: اهداف و رسالت های آموزش عالی مبهم و متفاوت است. و توافق جمعی روی آن وجود ندارد. لذا نتیجه ی این ابهام باعث می گردد که ابزار اندازه گیری مشخصی برای سنجش عملکرد و یا میزان موفقیت نداشته باشیم.

 

4.   قدرت: در آموزش عالی بیشترین کاربرد را بکارگیری قدرت مرجع و تخصصی دارد. چرا که بکارگیر سایر قدرت ها باعث از خود بیگانگی می شود. در واقع تلاش به منظور کنترل هیأت علمی از طریق پاداش های مادی و دستورها و ... باعث ازخود بیگانگی می شود.

 

5.  دخالت های بیرونی و درونی: در دانشگاه ها عوامل بیرونی و درونی زیادی دخالت می کنند. در حالی که در سازمان های تجاری معمولا حرف اول و آخر را رئیس شرکت می زند. در آموزش عالی کنترل دولت، مجلس، دادگاه ها، هیأت امنا و .. از یک طرف و دخالت هیأت علمی در تصمیمات و گاهی اخذ تصمیم به صورت مستقل آزادی عمل و انعطاف پذیری رهبران دانشگاه ها را محدود می کنند. زمانی که دخالت قدرت های بیرونی افزایش پیدا می کند رئیس دانشگاه نقش یک مدیر میانی را پیدا می کند.


6. آشفتگی سطوح سازمانی: دانشگاه  نیز مثل هر سازمان دیگری دارای سه سطح مسئولیت و کنترل است:


  • تخصصی و فنی: [پژوهشی، آموزشی و خدماتی] که توسط هیأت علمی انجام می شود.
  • مدیریتی: [ارتباط دهنده سطح تخصصی با سطح تشکیلاتی است] که توسط مدیران اجریی انجام می شود.
  • تشکیلاتی: که توسط هیأت امنا و روسای دانشگاه ها صورت می گیرد.

  در آموزش عالی بر خلاف سایر سازمان ها تفکیک این سه مسئولیت از یکدیگر مشکل است. در آموزش عالی عضو هر یک از این گروه ها می تواند وارد سایر سطوح شد اما در سایر سازمان ها کمتر اتفاق می افتد.

 

7.   رهبری: آنچه باعث موفقیت سازمان های تجاری می شود رهبر است، اما آیا در آموزش عالی نیز اینگونه است؟ دانستن اینکه ما از یک رهبر با توجه به مبهم و پبچیده بودن اهداف چه می خواهیم کار دشواری است. از طرف دیگر رهبر در چهارچوب پبروان قابل درک است اما در آموزش عالی بدلیل تخصص بالا، مقاومت سنگینی در برابر رهبری وجود دارد.

 

8.  تصمیم گیری: در سازمان های غیر آموزش عالی ممکن است تصمیم گیری به صورت فردی و از بالا به پایین گرفته شود، اما در دانشگاه ها و موسات آموزش عالی تصمیم گیری به صورت مشارکتی بسیار مهم و یک اصل است. چرا که در غیر این صورت تصمیمات اجرا نخواهند شد(بیرن بائوم،1382).

 

9.   استقلال فردی: در دانشگاه اعضاء هیأت علمی دارای استقلال علمی و آزادی عمل هستند. خلاقیت و نوآوری یکی از ارزش های اصلی حرفه علمی است. و از انجا که اهل علم در جستجوی کشف حقیقت هستند، باید بتوانند آزادانه در مورد موضوعات مختلف کاوش کنند و در دست یابی به نتایجی که احتمالاً مخالف افکار یا علایق عمومی است، آزاد باشند. از این رو، در دانشگاه، تدریس، تحقیق و ارزشیابی سافته های علمی حتی الامکان فارغ از محدودیت های سیاسی، مدیریتی و عقیدتی صورت می یگرد. در صورتی که در سایر سازمان ها این استقلال عمل و آزادی به راحتی بوجود نمی آید.

 

   10. تحمل ابهام: دانشگاه بر خلاف سایر سازمان ها بدلیل داشتن اهداف مبهم، پیچیده و برخورد با موقعیت های نامشخص، نامعین، دارای بردبارترین اعضا می باشد. در واقع نسبیت و محتمل بودن یافته های علمی، فرهنگ دانشگاه را به سوی تحمل شرایط مبهم سوق می دهد. در حالی در سایر سازمان ها درجه ابهام تا به این حد نمی باشد و دارای رویه ها و اهداف مشخص تری هستند.

 

11.  تحمل تضاد: این معیار به میزان باز بودن فرهنگ دانشگاه نسبت به پذیرش وضعیت های تضاد آمیز اشاره دارد. بر خلاف سایر سازمان ها در دانشگاه شک گرایی، انتقاد پذیری، ابطال پذیری یافته های علمی یکی از هنجارهای ضروری و حیاتی معمول حرفه علمی است(نیاز آذری و تقوایی یزدی، 1389، صص 131-128).

 

منابع استفاده شده:

  • بیرن بائوم، رابرت. (1382). دانشگاه ها چگونه کار می کنند؟ ترجمه حمید رضا آراسته. تهران: موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی
  • نیاز آذری، کیومرث؛ تقوایی یزدی، مریم. (1389). فرهنگ سازمانی در هزاره سوم. تهران: نشر شیوه.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد