مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی

تعلیم ندادن به کسی که علاقه‌مند آموختن است هدر دادن یک «انسان» و تعلیم به کسی که علاقه‌مند به آموختن نیست هدر دادن «خود» است.

Paradox of Our Times!

ممکنه بگید خیلی زیبا بود ، اما چه ربطی به مدیریت آموزشی و مدیریت آموزش عالی داره؟

  • ما امروزه خانه‌های بزرگتر، اما خانواده‌های کوچکتر داریم؛ راحتی بیشتر اما زمان کمتر!
  • مدارک تحصیلی بالاتر، اما درک عمومی پایین‌تر؛ آگاهی بیشتر اما قدرت تشخیص کمتری داریم!
  • متخصصان بیشتر، اما مشکلات نیز بیشتر؛ دارو‌های بیشتر اما سلامتی کمتر!
  • بدون ملاحظه ایام را می‌گذرانیم، اما خیلی کم می‌خندیم؛ خیلی تند رانندگی میکنیم، خیلی زود عصبانی می شویم، تا دیر وقت بیدار می‌مانیم، خیلی خسته از خواب برمی‌خیزیم، خیلی کم مطالعه می‌کنیم، اغلب اوقات تلوزیون نگاه می‌کنیم، و خیلی به ندرت دعا می‌کنیم!
  • چندین برابر مال و ملک داریم، اما ارزش‌هایمان کمتر شده است؛ خیلی زیاد صحبت می‌کنیم و خیلی زیاد دروغ می‌گوییم!
  • زندگی ساختن را یاد گرفته‌ایم اما نه زندگی کردن را؛ تنها به زندگی سالهای عمر را  افزوده‌ایم و نه زندگی را به سالهای عمرمان!
  • ما ساختمان‌های بلند داریم اما طبع کوتاه‌تر؛ بزرگراه‌های پهنتر اما دیدگاه‌های کوتاه‌تر!
  • بیشتر خرج می‌کنیم اما کمتر داریم، بیشتر می‌خریم اما کمتر لذت می‌برم!
  • ما تا ماه، رفته و برگشته‌ایم، اما قادر نیستیم برای ملاقات همسایه‌ی جدیدمان از یک سوی خیابان به آن سو برویم!
  • فضای بیرون را فتح کرده‌ایم اما نه فضای درون را، ما اتم را شکافته‌ایم اما نه تعصب خود را!
  • بیشتر می‌نویسیم اما کمتر یاد می‌گیریم؛ بیشتر برنامه می‌ریزیم اما کمتر به انجام می‌رسانیم!                                                      
  • عجله کردن را آموخته‌ایم نه صبر کردن؛ درآمدهای بالاتری داریم اما اصول اخلاقی پایین تر!
  • کامپیوتر‌های بیشتری می‌سازیم تا اطلاعات بیشتری نگهداری کنیم تا رو نوشت‌های بیشتری تولید کنیم اما ارتباطات کمتری داریم! ما کمیت بیشتر اما کیفیت کمتری داریم!
  • اکنون زمان غذاهای آماده، اما دیر هضم است؛ مردان بلند قامت منظور شخصیت‌های پست؛ سودهای کلان اما روابط سطحی!
  • فرصت بیشتر اما تفریح کمتر؛ تنوع غذایی بیشتر اما تغذیه ناسالم‌تر! درآمد بیشتر اما طلاق بیشتر، منازل رویای اما خانواده‌های از هم پاشیده!
  • به این دلیل است که پیشنهاد می‌کنیم از امروز شما هیچ چیز را برای موقعیت‌های خاص نگذارید زیرا هرروز زندگی یک موقعیت « خاص » است!
  • در جستجوی دانش باشید، بیشتر بخوانید؛ در ایوان بنشینید و منظره را تحسین کنید، بدون آنکه توجهی به نیاز‌هایتان داشته باشید.
  • زمانی بیشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانید، غذای مورد علاقه‌ اتان را بخورید و جاهایی را که دوست دارید ببینید.
  • زندگی فقط حفظ بقاء نیست، بلکه زنجیره‌ای از لحظه‌های لذت بخش است.
  • از جام کریستال خود استفاده کنید، بهرتین عطرتان را برای روز مبادا نگه ندارید و هر لحظه که دوست دارید از آنها استفاده کنید.
  • عباراتی مانند « یکی از همین روز‌ها » و «روزی» را از فرهنگ لغت خود خارج کنید.
  • هر روز، هر ساعت و هر دقیقه « خاص » است و شما نمی‌دانید که شاید آن می‌تواند آخرین لحظه باشد.

اگر زود قضاوت نکنیم و کمی تأمل داشته باشم متوجه می‌شویم که بسیاری از موارد یاد شده به ارزش‌ها، قضاوت‌ها، پنداشت‌ها، عقاید، رفتار، کردار، و ... اشاره داشت. و یک سوال: کجا اینها رو باید آموخت؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد